ترون شین و... ــ تایپ و ارسال: همایون اوریا
۲۳ سپتمبر ۲۰۲۳



دو اثر از تجربیات ویتنام
(۳)

مسالۀ قهـر در انقلاب ویتنام

رفقای عزیز!
مارکسیسم ــ لنینیسم بر این اعتقاد است که " مسألۀ اساسی در هر انقلابی، مسألۀ قدرت است ". تنها با اِعمال قهر انقلابی توده ها برای در هم شکستن قهر ضد انقلابی طبقات استثمارگر حاکم است که کسب قدرت برای خلق و ساختمان جامعه ای نوین ممکن می گردد.
هرگز هیچ طبقأ استثمارگر با میل خود از صحنۀ سیاسی خارج نشده است، از قدرت خود صرف نظر نکرده و از ستم و استثمار نسبت به خلق دست برنداشته است.
مارکس گفته است که قهر به مثابۀ " قابلۀ هر جامعۀ کهنه است که آبستن جامعه نوین است ". انگلس با بسط ایدۀ مارکس " نقش قهر در تاریخ " را در اثر مشهور خود " آنتی دورینگ " مورد تحلیل قرار داده است. لنین بزرگ ترین ادامه دهندۀ راه مارکس و انگلس گفته است:
" این ایدۀ انقلاب قهر آمیز و دقیقاً همین ایده ــ پایۀ تمام دکترین مارکس و انگلس را تشکیل می دهد." (۱)" دولت بورژوازی نمی تواند از طریق افول تدریجی جای خود را به دولت پرولتاریائی ( دیکتاتوری پرولتاریا ) واگذار کند، بلکه در قاعدۀ کلی این عمل تنها توسط یک انقلاب قهر آمیز ممکن است." (۲)
یک معیار اساسی برای تمیز مارکسیست ــ لنینیست ها از اپورتونیست های رنگارنگ عبارت است از مسالۀ اِعمال قهر انقلابی توده ها برای درهم شکستن ماشین دولتی طبقات استثمارگر ( بورژواها،  مالکان ارضی ) و تأسیس دولت دیکتاتوری پرولتاریا.
بیانیه های دو کنفرانس نمایندگان احزاب کمونیست و کارگری در مسکو در سال ۱۹۵۷ و ۱۹۶۰ همچنین از دو طریق مسالمت آمیز و غیر مسالمت آمیز گذار به سوسیالیسم صحبت می کند. حزب ما این نقطه نظر را تأیید می کند. لیکن در عین حال تأكيد دارد بر این که در زمان حاضر، در بسیاری از کشور های سرمایه داری، سرمایه داران انحصارگر دولتی به درجات مختلف در راه میلیتاریزه کردن و فاشیستی کردن جوامع خود گام نهاده اند و برای سرکوب طبقۀ کارگر و مردم زحمتکش به بیشرمانه ترین نوع قهر توسل می جویند." به این جهت است که تأكيد این نکته که اِعمال قهر انقلابی برای درهم شکستن ماشین دولتی بورژوازی و برقراری حکومت دیکتاتوری پرولتاریا،  یک قانون جهانشمول برای مبارزۀ انقلابی طبقۀ کارگر کشور های سرمایه داری در موقعیت کنونی است، شایان اهمیت است " (۳)
امکان گذار مسالمت آمیز به سوسیالیسم بسیار گرانقدر، لیکن بسیار نادر است، لذا کمونیست ها در رهبری انقلاب باید خود را برای دو امکان گذار مسالمت آمیز و گذار غیر مسالمت آمیز آماده کنند. لیکن این آماده گی " عمدتاً در مورد امکان گذار غیر مسالمت آمیز است." (۴)
باید از هر گونه پندار بافی در مورد گذار مسالمت آمیز سهل الوصل مطلقاً پرهیز نمود. طبقۀ کارگر و خلق های مستعمرات به طریق اولی نباید و نمی توانند به خود اجازۀ چنین پندار بافی را بدهند.
حزب ما از بدو تأسيس خود، با وفاداری به تئوری مارکسیست ــ لنینیستی انقلاب قهرآمیز،  با ارزیابی صحیح از طبیعت ماوراء ارتجاعی امپریالیست ها و فئودال ها و از نیروی اتحاد خلق مبارز و در درجۀ اول نیروی کارگران و دهقانان، همواره تأکید کرده است که راه انقلاب قهر آمیز یگانه راه صحیح برای سرنگون ساختن دشمنان طبقاتی ملی، کسب قدرت از طرف خلق، دفاع از حکومت انقلابی هدایت انقلاب کشور ما تا پیروزی می باشد.
صدر هوشی مین گفته است: "در مبارزۀ سخت علیه دشمنان طبقاتی و ملی، برای کسب قدرت و دفاع از آن، لازم است که قهر انقلابی را علیه قهر ضد انقلابی به کار بست." (۵)
در حقیقت، در کشور ما که کشور بود مستعمره و نیمه فئودال بود، امپریالیست ها و نوکران شان خلق را بیرحمانه مورد ستم و استثمار قرار می دادند. بدون آن که اجازه دهند از کمترین آزادی های دموکراتیک برخوردار گردد. بعکس آنان جنبش انقلابی را به وحشیانه ترین وجهی پیوسته مرعوب و سرکوب می کردند.  به این جهت حزب ما خیلی زود و به نحوی عمیق تئوری انقلاب قهر آمیز مارکسیست ــ لنینیستی را درک کرد. بر روی راه انقلاب قهر آمیز ــ که نه فقط برای کسب قدرت، بلکه برای دفاع از آن نیز تنها راه صحیح است ــ پا فشاری نمود. این همان چیزی است که انقلاب اوت، جنگ مقاومت دیروز در مقابل استعمارگران فرانسوی، جنگ مقاومت امروز علیه امپریالیست های امریکائی،  عملیات تصفیۀ راهزنان مسلح و کلیۀ اقدامات انجام شده طی سالیان دراز برای سرکـوب ضد انقلابیون در شمال، به نحو روشنی نشان داده اند.
مجموعۀ تجربیات انقلاب ویتنام، مارکسیسم ــ لنینیسم را در مورد انقلاب قهر آمیز به ثبوت رسانیده و همه گونه پندار بافی را در مورد " گذار مسالمت آمیز "، هر گونه گرایش رفرمیستی و قانونی گری و هر گونه گرایش به عقب نشینی اپورتونیستی را محکوم نموده است.
در مورد شکل قهر انقلابی، صدر هوشی مین گفته است :
" برای تأمين پیروزی در انقلاب، لازم است که تصمیم در مورد شکل خاص مبارزۀ انقلابی را به ارزیابی وضعیت مشخص متکی نمود. اشکال مبارزه مسلحانه و مبارزه سیاسی را با تیزبینی مورد استفاده قرار داد و آنها را با یکدیگر ماهرانه ترکیب نمود."(۶ )
تحت رهبری حزب، انقلاب ویتنام همواره به دو شکل مبارزه – مبارزه سیاسی و مبارزه مسلحانه ــ به منظور پیشروی در جهت قیام برای تصرف، و به دو نیرو ــ نیروی سیاسی توده ها و نیروی مسلح خلق ــ برای در هم شکستن دستگاه دولتی امپریالیست ها و نوکران شان و فراهم آوردن شرایط تصرف قدرت توسط خلق، توسل جسته است. تلفیق نیرو های مسلح با نیرو های سیاسی، تلفیق مبارزۀ مسلحانه با مبارزه  سیاسی، این است شکل اساسی قهر انقلابی در کشور ما.
از همان بدو تأسيس حزب، یک جنبش انقلابی توده ئی در سراسر کشور برپا گردید که نقطۀ اوج آن ایجاد شورا های نگه تین در ۳۱ــ۱۹۳۰ بود. توده های کارگر و دهقان استان های نگه آن و هاتین به قیام برخاستند. حکمرانان استعمارگرو نیز صاحب منصبان و متنفذین جبار محلی را سرنگون ساختند و حکومت کارگران و دهقانان را در برخی مناطق روستائی برقرار نمودند. این قیام، با وجود آن که به شکست منتهی شد، روح انقلابی تمامی خلق را به شدت بیدار نمود، و اولین تجربیات را در مورد هماهنگ کردن دو وظیفۀ ستراتژیکی ضد امپریالیستی و ضد فئودالی، هماهنگ کردن جنبش مبارزاتی کارگران و دهقانان،  تحقق بخشیدن به اتحاد کارگران و دهقانان تحت رهبری طبقۀ کارگر، هماهنگ کردن جنبش انقلابی روستا و شهر و هماهنگ کردن مبارزۀ سیاسی و مبارزۀ مسلحانه وغیره، به بار آورد.
از ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ حزب در مقابل خطر فاشیسم و جنگ تجاوزکارانۀ فاشیستی و به منظور آمادگی برای استفاده از موقعیت مناسب و رهبری مبارزه ای سخت علیه دشمن،  پایۀ فعالیت خود را بر روی تشکیل نیرو های سیاسی توده ئی قرار داد. و برای ایجاد یک جنبش سیاسی نیرومند در شهر و روستا علیه مرتجعین استعمارگر، شاه، صاحب منصبان و متنفذین جبار، به خاطر آزادی های دموکراتیک، برای یک زندگی بهتر، علیه فاشیسم و برای دفاع از صلح جهانی، فعالیت مخفی را با فعالیت علنی و قانونی ــ که استفاده از " مجلس نمایندگان خلق " و " شورا های مستعمرات " و غیره را نیز در بر می گرفت، ماهرانه ترکیب نمود.
طی جنگ دوم جهانی، از آنجا که مسالۀ تدارک قیام مسلحانه به نحوی عاجلی مطرح گردیده بود، حزب ما از مبارزۀ سیاسی به برپا نمودن مبارزۀ مسلحانه گذار کرد. از سازمان های سیاسی توده ئی پا فراتر نهاد و به سازماندهی تشکیلات مسلح و نیمه مسلح خلق ( بریگاد های دفاع از خود برای رهائی میهن، بریگاد های نبرد دفاع از خود، واحد های چریکی ارتش رهائی ملی و ارتش آزادیبخش) پرداخت. مبارزۀ سیاسی و مبارزۀ مسلحانه را در سال های تدارک قیام، در مرحلۀ قبل از قیام و حتی در طی قیام عمومی اوت ۱۹۴۵ به طرز منطقی و ترکیب و هماهنگ نمود. انقلاب اوت پیروزی درخشانی بود در امر هماهنگی مبارزۀ سیاسی و مبارزۀ مسلحانه به منظور کسب تمامی قدرت توسط خلق. این انقلاب ترازبندی تجربیاتی بود که از سه جنبش انقلابی ای که توسط حزب ما رهبری شده بود ــ یعنی جنبش انقلابی ملی ــ دموکراتیک سال های ۳۱ــ۱۹۳۰، جنبش جبهۀ دمکراتیک ۳۹ـ۱۹۳۶ و نهضت آزادیبخش ملی ۴۵ـ۱۹۳۹  به دست آمده بود. این انقلاب تکرار شورا های نگه تین بود در مقیاس سراسر کشور: پیروزی انقلاب اوت، پیروزی تئوری مارکسیسم ــ لنینیسم و پیروزی انقلاب قهرآمیز است که به نحوی خلاقانه توسط حزب ما در شرایط مشخص کشور ما اِعمال گردید.
در مقاومت درازمدتی که خلق ما در تمام زمینه ها علیه استعمارگران متجاوز فرانسوی به عمل آورد ( ۱۹۵۴ــ ۱۹۴۵ ) قهر انقلابی به صورت یک هماهنگی بین مبارزۀ نظامی و مبارزۀ سیاسی که در آن مبارزۀ نظامی نقش اساسی را بازی می کرد، نمودار شد. به شکرانۀ رهبری صحیح حزب و میهن پرستی پرشور خلق ما، جنگ ‌خلق بی مهابا و در مقیاس هر چه وسیع تر رشد کرد، نیرو هایش را که در آغاز بی نهایت ضعیف بودند، بی وقفه تقویت نمود، و به موازات افزایش پیکار ها پیروزی های پی در پی نیز به کف آورد. پیروزی درخشان دین بین فو، مقاومت علیه استعمارگران فرانسوی را به سرانجامی پرافتخار هدایت کرد و صلح را در هندوچین بر اساس شناسائی بین المللی استقلال، حاکمیت، وحدت و تمامیت ارضی ویتنام، کامبوج و لائوس برقرار نمود.
در زمان کنونی، امپریالیست های امریکائی به یک جنگ تجاوزکارانه علیه جنوب کشور ما و یک جنگ نابود کننده ــ که عمدتاً توسط نیرو های هوائی انجام می شود ــ علیه جمهوری دموکراتیک ویتنام دست زده اند. در مقابل چنین اوضاعی، میهن پرستان ما باید برای آزادی جنوب، دفاع از شمال و گشودن راه تجدید وحدت مسالمت آمیز ویتنام، با توسل به قهر انقلابی علیه قهر ضد انقلابی امپریالیست های امریکائی و نوکران شان در سراسر کشور به مقابله برخیزند.
مبارزۀ نظامی آمیخته با مبارزۀ سیاسی، اینست شکل عمدۀ قهر انقلابی در جنوب در حال حاضر. این شکل حکم یک ترازبندی همراه با غنی ساختن تجربیات انقلاب اوت و مقاومت علیه استعمارگران فرانسوی را دارد. این شکل مبارزه نه فقط در مبارزه علیه  " جنگ ویژه " ، بلکه در مبارزه علیه "جنگ محلی " امپریالیست های امریکائی نیز به کار برده می شود. میهن پرستان جنوب ما توانسته اند در پروسۀ رشد مبارزه از تظاهرات سیاسی همراه با فعالیت های ترویجی مسلحانۀ سال های ۵۹ ـ۱۹۵۴ گرفته تا جنبش واحد قیام های متعدد همزمان در سال ۱۹۶۰ و تا جنگ خلق قویاً توسعه یافته ای چون جنگ کنونی ــ مبارزه نظامی را در مقیاسی وسیع و با مبارزۀ سیاسی هماهنگ سازند و دشمن را از طریق نظامی و سیاسی و از طریق ترویج در بین قوای دشمن، مورد تهاجم قرار می دهند.
در این رابطه، تعرض ها و قیام هائی که از آغاز سال در جنوب ویتنام جریان داشته اند، قدم تکاملی دیگری در راه هماهنگی فشرده نیرو های نظامی و نیرو های سیاسی، مبارزۀ نظامی و مبارزۀ سیاسی،  تعرضات نظامی و قیام های توده ئی، چه در شهر و چه در روستا، چه  در دشت و چه در مناطق کوهستانی محسوب می شوند.این تعرضات و قیام ها فصل نوینی را در مبارزۀ خلق ما علیه تجاوز امریکا و برای رستگاری ملی گشوده اند و شرایطی را موجب شده اند که به میهن پرستان ما در جنوب امکان می دهد همواره تعداد هر چه بیشتری از نیرو های زندۀ دشمن را نابود کنند. ارتش دست نشانده را به کلی منهدم و حکومت دست نشانده را سرنگون سازند،  نیات تجاوزکارانه امپریالیست های امریکائی را عقیم گذارند و به خلق امکان می دهد قدرت سیاسی را تصرف کند.
در حال حاضر خلق ما در حال هماهنگ کردن مبارزۀ نظامی، مبارزۀ سیاسی و مبارزۀ دپیلماتیک برای نبرد علیه امپریالیستهای امریکائی است.
برای هماهنگ کردن مبارزۀ سیاسی و مبارزۀ مسلحانه، خلق ما از طرفی یک جبهۀ ملی متحد که احزاب سیاسی، سازمان های توده ئی مانند سندیکا ها، انجمن های دهقانی، اتحادیۀ جوانان، اتحادیۀ زنان،  جمعیت های مذهبی میهن پرست و غیره را دربر می گیرد، تشکیل داد و از طرف دیگر نیرو های مسلح توده ئی را که شامل نیرو های منظم، نیرو های منطقه ئی، ملیشیای دفاع از خود و ملیشیای چریکی و نیروی امنیتی مسلح توده ئی ( پس از کسب قدرت در مقیاس ملی و محلی ) است، ایجاد کرد.
تجربۀ انقلاب ویتنام طی قریب چهل سال به روشنی نشان می دهد که انقلاب قهرآمیز تنها راه صحیح نیل به استقلال ملی، دموکراسی توده ئی و سوسیالیسم است. شکل عمدۀ قهر در انقلاب ویتنام عبارت است از هماهنگی فشردۀ مبارزۀ سیاسی با مبارزۀ نظامی ــ که یکی از این دو، بنا به وضعیت مشخص هر مرحله و یا هرمنطقه،  نقش اساسی را بازی می کند.
آیا با هماهنگ کردن مبارزۀ نظامی و مبارزۀ سیاسی برای تصرف قدرت، حزب ما از یک مشی بینابینی مبارزۀ مسلحانه و گذار مسالمت آمیز پیروی می کند؟. به هیچوجه،  مشی حزب ما برای تصرف قدرت عبارت است از یک مشی انقلاب قهرآمیز که شکل عمدۀ آن هماهنگ کردن مبارزۀ مسلحانه و مبارزۀ سیاسی است. در ویتنام صحبت این مشی توسط واقعیات به ثبوت رسیده است و باز هم بیشتر به ثبوت می رسد. ما معتقدیم که در شرایط سلطۀ امپریالیستی و میلیتاریستی،  در پیش گرفتن مشی گذار مسالمت آمیز برای تصرف قدرت یک پندار بافی رفرمیستی است. یک انقلاب واقعاً عمیق توده های مردم برای کسب قدرت یقیناً باید مبارزۀ سیاسی ( مثلاً اعتصاب عمومی سیاسی، اعتصاب مدارس، اعتصاب بازار ها، اعتصاب ادارات دولتی، میتینگ ها، تظاهرات سیاسی، دمونستراسیون های مسلحانه و غیره ) را با نبرد های مسلحانه هماهنگ سازد. یک جنگ توده ئی دراز مدت نیز به طریق اولی، باید هماهنگی مبارزۀ مسلحانه را با مبارزه سیاسی تحت اشکال مختلف تأمين نماید.
در مورد هماهنگی مبارزۀ سیاسی با مبارزۀ مسلحانه، انقلاب ویتنام به تجربیات عمدۀ زیر دست یافته است:
۱ ــ در جریان رشد انقلاب، مطلقاً لازم است که توده ها را به  انجام مبارزات سیاسی تحت اشکال مختلف ترغیب نمود و از این طریق آنها را پرورش داد و بسیج و متشکل نمود. باید حزب و سازمان های سیاسی توده ئی را توسعه بخشید، ( یک ارتش سیاسی توده ئی به وجود آورد )، سپس، در زمان معینی، به محض آن که شرایط اجازه دادند، اقدام به تشکیل نیرو های مسلح انقلابی خلق و برپا کردن مبارزۀ مسلحانه نمود. سازمان های سیاسی توده ها، پایۀ نیرو های مسلح توده ئی را تشکیل می دهند. به این شرط است که ماهی ( نیروهای مسلح توده ئی ) می تواند آبی  ( سازمان های توده ئی پایه ) برای شنا داشته باشد.
۲ ــ ارتقای هماهنگی مبارزۀ نظامی با مبارزۀ سیاسی به درجه ای نسبتاً بالا: هماهنگ کردن این دو، قبل، در طی و بعد از قیام، هماهنگی در هنگام قیام و همچنین در طی جنگ آزادیبخش برای تصرف قدرت، هماهنگی در روستا و در شهر ها، بین روستا و شهر. هماهنگی از نظر نقشه های عملیاتی تاکتیکی و ستراتژیکی در طی جنگ آزادیبخش،  درجۀ اعلای هماهنگی عبارت است از هماهنگی تعرض عمومی با قیام عمومی.
۳ ــ انقلاب در یک کشور باید عمدتاً امر خود خلق باشد. هیچ کس نمی تواند این عمل را به جای او انجام دهد. مبارزۀ انقلابی در یک کشور، تحت رهبری حزب مارکسیست ــ لنینیست آن کشور است. کمک انقلابی کشور های دیگر بسیار پرارزش و بسیار مهم است، لیکن نمی تواند جانشین مبارزۀ انقلابی خلق آن کشور گردد. بعکس، حتی این کمک تأثير خود را از طریق همین مبارزات است که می تواند اِعمال کند.
ادامه دارد


(۱) ـ لنین : "دولت و انقلاب" ــ مجموعۀ آثار
(۲) - لنین : "آثار منتخب به فارسی" ــ جلد ۲ قسمت اول
(۳) - "مصوبۀ پلنوم نهم کمیتۀ مرکزی حزب زحمتکشان ویتنام"
(۴) - همانجا
(۵) - هوشی مین: "انقلاب اکتبر راه را برای آزادی خلق ما همواره کرده است"
(۶) – همانجا